سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون کارها همانند شود یکى را بر دیگرى قیاس کردن توانست و پایان آن را از آغاز دانست . [نهج البلاغه]
شِل shel

حکومت های سلطه گر خون آشام ، هریک در دورهی دیکتاتوری و استعمارگری خون مردم کشور های ضعیف را می مکیدن و به زندگی نکبت بار خود ادامه دادند،تا اینکه خون آشام شروع به مکیدن خون افراد جاکعه خود می کرد و این پایان کار خون اشام و افول سطه گر بود . سری به تاریخ بزنید ،دوره ی استعمارگری انگلیس ،فرانسه و ایتالیا را مشاهده کنید و زمان پایان استعمارگری ان ها را ببینید .

تحولات منطقه ،انقلابات مردم کشورهای اسلامی ، الگو گرفته از انقلاب اسلامی ایران راز گشایی پایان دیکتاتوری امریکا و خون اشامی مسئولین ان است . دیر نخواهد بود که خون اشام شروع به مکیدن خون مردم امریکا خواهد کرد ، چون عدالت مثل گل سرخ است ، گل برگ هایش لطیف و سرخ ولی تیغ هم دارد .

13 ایالت امریکا تا سال 1776 میلادی مستعمره انگلیس بود . در همین سال«توماس جفرسون»توانست با تلاش های مستمر خود که تا سال 1786 ادامه داشت ، ضمن استقلابل ایالت های ان ها را با هم متحد کند و ایلات امریکا را تشکیل دهد . سال هامسئولین امریکا در درون کشورشان دست به اقدامات اساسی زده و بدون تو جه به بیرون مرزها ،کشور را در تمامی زمینه ها متحول کنند ، آنگاه به دنبال انگلیس و ریزه خور این کشور در استعمار کشور های دیگر دنباله رو بریتانیا شد . تا اینکه ان قدر قوی شد که به مرور انگلیس را دور زد و خود جلودار سلطه شد و انگلیس را به دنبال خود کشید ، به قولی نخست وزیر انگلیس سگ دست اموز امریکایی هاست . در سال 1781 هنگام استقلال و اتحاد 13 ایالت امریکا ، قانونی تنظین و تصویب شد که ورود ایالت های ، ورمونت،تگزاس،الاسکا ،نیویورک و رود ایلند به این اتحاد ، مشروط شد .

شروط این پنج ایلت این بود که ، هرگاه هر شکلی از حکومت مرکزی تبدیل به یک رژیم ویرانگر شود ، حق مردم آن است که ان را تغییر دهند و یا نابودش کنند و حکومت جدیدی جاگزینش کنند .

اما چرا ، مرگ خون اشام نزدیک است ؟ اکنون ایالت های امریکا به 50 ایالت رسیده است . در سال 2003 «توماس نئلور» استاد اقتصاد دانشگاه «دوک امریکا» سازمان جمهوری دوم ورمونت را با هدف تجزیه پایه گذاری کرد ، چون در ابتدا طبق قانون غیر متعهد بود . در همین سال خبرگزاری سی ان ان اعلام می کند ؛ 71 درصد مردم امریکا معتقدند که ؛ سیستم حکومتی امریکل نابو شده و قابل تعمیر نیست .

ایالت ورمونت ، پیشتاز استقلال است . این ایالت 42 هزار کیلومتر مربع وسعت دارد ، 650 هزار نفر جمعیت و دارای 200 شهر است و مرکز ان مونت پلیبر است . اولین حکومت و یا جمهوری ان در سال 1777 تشکیل شده بود و رئیس جمهور ان «توماس چیتندن» بود .

اولین نشانه های استقلال این ایالت در سال 1991 کلید خورده بود . در این سال مردم پس از بحث و گفتگوی مفصل در میدان شد جمع شدند و در یک رای گیری 62 درصد به تجزیه از ایالت متحده و اعلام استقلال رای دادند . از همین اختلاف مردم با حکومت مرکزی اغاز شد . به عنوان نمونه حکومت مرکزی می خواست بزرگ راهی در دل کوه سبز که نماد ورمونت است ، تاحداث کند که با مخالفت مردم ورمونت و حکومت محلی مواجه شد ، یادر تغییر سن مشروب خوری جوانان خواستند اقدام کنند که جنجالی بپاشد .

نمونه دیگر ان حادثه 11 سپتامر 2001 است که اوضاع به کلی تغییر کرده است .اعتراض مردمامریکا ،مخصوصا ایالت ورمونت به جنگ طلبی امریکا در عراق وافغانستان است .مردم راضی نیستند ، مالیات در جنگ هزینه شود و صرف کشتار مردم ، زنان و مردان و کودکان عراقی و افغانی کرد . در سال 2003 «توماس تیلور» در دانشگاه جانسون بر علیه جنگ طلبی حکومت مرکزی سخنرانی مفصلی کرد و در همان جا جشن تجزیه را اعلام و تاسیس دومین جمهوری را اعلام کرد .

در سال 2006 اولین کنفرانس تجزیه با نام کنوانسیون تجزیهامریکای شمالی برگزار شد و «کرک سیل» دانشمند تجزیه طلب در جمع 1500 نفری سخنرانی کرد و در سخنرانی خود گفت ؛ برای یک شهروند ، این امر غیر قابل تحمل است که در مقابل دولتی (دولت مرکزی) سر تسلیم و تعظیم فرود اورد که طرفدار بی عدالتی و جنگ طلبی غیر قانوی ، شکنجه وحشیانه باشد . کسری تجاری ان سر به فلک کشیده است . برای شهروند زندگی تحت حاکمیت چنین دولتی غیر قابل تحمل است .من نمی خواهم مهاجرت وبه ... برویم ، دوست دارمدر کشورم زندگی کنم، تنها راه کار ، خانمها |، آقایان ،تجزیه ،تجزیه،تجزیه است .

توماس نئلور می گوید : ورمونت نمی خواهد در کشتار زنان و کودکان عراقی نقش داشته باشد . او می گوید : شرکت خصوصی در حاکمت امریکا ، امتیازات و قدرتی را به دست آورده اند که سلامت و سعادت و آزادی مردم امریکا را نابود کرده است و حکومت امریکا را به کام مرگ کشانده است.

در ژانویه 2010 ده نامزد تجزیه طلب در هتل« کپیتول کاپلانزا » جمع شدند وگفتند : ورمونت می خواهد از امریکا طلاق بگیرد .

خبرگرزاری ایرنا اخیرا از قول «»تام انگلهارد استاد دانشگاه کالیفرنیا گفته است ؛ سرنوشت همه سلطه گران جهان در انتظار امریکا است و ازفروپاشی ابرقدرتی به نام امریکا خبر داد . او طی مقاله این نوشت ؛ امپریالیست ها مانند یک خون آشام از خون دیگر ملت ها ارتزاق می کنند و دیر یا زود به نقطه ای می رسند که شروع به مکیدن خون خود می کنند تا باعث نابودی خود شوند . حکومت های وابسته به امریکا یکی پس از دیگری به فرو پاشی رسیده و این مردم هستند که زمام امور را در دست خواهند گرفت و ان ها هم مطیع حکومت امریکا نیستند اکنون جنگ نرم دامن خود امریکا را گرفته است .


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن پور منصوری 90/2/20:: 9:43 صبح     |     () نظر

یکی از مباحثی که بعد از سی سال سپری شدن انقلاب اسلامی به آن اصلا توجه نشده و یا توجه شده ولی پرداخته نشده ،«دعا»های مردم مسلمان ایران است . دعایی که بعد از هر مراسم و نماز و یا در خلوت و جلوت شان ، با خدای خودشان داشته اند . نماز ، دعا و نیایشی است که ابتدا برای برآوردن نیاز ادا می شود و پس از رسیدن به حاجت یا حاجات برای شکر و سپاس از رسیدن به نیت برگزار و بپا داشته می شود . خیلی از نیاز های مردم ایران در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برآورده شده و بسیاری از حاجات آن ها ،(ماها) خداوند، بدون سر و صدا روا کرده است . یکی از دعاها به صورت شعار ، توسط جوانان مومن رزمنده دائما تکرار می شد ، این بود : «کربلا ، کربلا ، ما داریم می آییم .» اگر کمی دورتر ، مثلا به اوایل پیروزی انقلاب برگردیم ، توجه مختصری به نیات امپریالیزم و نوگرانش در منطقه بیندازیم ، می بینیم ، آن ها ، همه ی امکانات نظامی ، اقتصادی و سیاسی ، تبلیغاتی شان را بسیج کرده بودند تا انقلاب نوپای اسلامی ما را در نطفه خفه کنند . حزب بعث را تجهیز کرده بودند که «بیاید و خرمشهر را بگیرند و بمانند .»چیزی که خودشان بارها و بارها اقرار و تکرار کرده بودند . همه ی هم و غم مردم ایران این بود که نیروهای متجاوز را از خاک ایران اسلامی بیرون کنند و خرمشهر آزاد گردد . ناگهان چه شد که این «دعا»به صورت شعار فراگیر شد و طولی نکشید که این شعاربه حقیقت پیوست . حتما به یاد دارید ، بعضی ها به شوخی و بعضی ها به جدی و حالت تمسخر می گفتند:«کربلا،کربلا،ما را دارن میارند.»یعنی در خواب هم نمی دیدند که این «دعا»به حقیقت بپیوندد و روزی بشود که صدها اتوبوس زائر برای زیارت قبور امامان معصوم به کربلا و نجف و کاظمین بروند و دعاهای شان اجابت گردد. حتی خیلی از مسئولین هم اگر آن روزها را بیاد بیاورند و آن مشکلات و فرود فرازها را جلوی چشم شان مجسم کنند ، شاید نه ، حتما فکر می کنند ، این همه الطاف خداوندی را در خواب می بینند .

1- در گوشه و کنار مملکت آتشی افروخته می شد، بحران های قومیتی از طرف دشمن ، گروهک های چپ با اسلحه به دنبال سهم نداشته شان در انقلاب ، لیبرال های نیمه انقلابی که از اعتقاد سلطنت مشروطه به ناگاه خود را در جایگاه دولت موقت دیدند . توطئه در کردستان به خاطر بافت اجتماعی فئودالیزم ، ناسیونالیسم کردی ، فقر فرهنگی و اقتصادی ، اختلافات مذهبی و تفرقه اندازی بین تشیع و تسنن که محیط جغرافیایی و اقلیمی مناسب برای خرابکاری بود . گروهک ها به همراهی فراریان ارتشی و کمک های مالی حزب بعث ، روند انقلاب را به دست گرفتند . بحران در کردستان یکی از عوامل بروز بحرانهای داخلی در سایر نقاط شد . بحران گنبد ، بحران خلق عرب در خرمشهر 1385 نمونه های آن بود .

2- چالش های خانوادگی «آقازادگان» : این چالش ها از خانواده آیت الله طالقانی شروع شد: مجتبی طالقانی در نامه ای به پدرش می نویسد: «......، اما برای سازمان دهی طبقه کارگر باید اسلام را کنار بگذاریم چون مذهب پویای اصلی تاریخ مبارزه طبقاتی را قبول ندارد ، البته اسلام می تواند یک نقش مترقی به ویژه در بسیج طبقه روشنفکر علیه امپریالیسم ایفا کند اما این تنها مارکسیم است که تحلیل هایی عملی از جامعه به دست می دهد و متوجه طبقات استثمار شده و رهایی آن ها است ...ولی اکنون می دانم بزرگترین و متعالی ترین فداکار ای که شخص می تواند انجام دهد ، مرگ در راه آزادی طبقه کارگر است . » او با شاخه مارکسیست سازمان مجاهدین خلق «گروه پیکار» ارتباط داشت .

-با مشخص شدن انحراف سید حسین خمینی فرزند سید مصطفی و جانبداری وی از فتنه گران ، حضرت امام (ره) بدون کوچکترین ملاحظه ای بر ضرورت برخورد قاطع با تحریکات وی ، تاکید و به خصوص بر این نکته که انتساب وی به بیت امام(ره) نباید نسبت ملاحظه و تبعیض در برخورد با وی از سوی نیرو های انتظامی گردد ، تصریح نمودند . سید حسین در سخنرانی تحریک آمیز خود در مشهد وقتی با مردم معترض روبه رو شد دست به اسلحه برد . امام (ره)پس از اطلاع از این موضوع ، دستور داد به مرحوم اشراقی ، کمیته سید حسین ، تحت الحفظ به تهران برگردانند و اگر دست به اسلحه برد ، او را بزنند . مرحوم اشراقی ، قسمت دوم را نگفت ، امام (ره)دوباره دستور داد ، موضوع به کمیته ابلاغ شود .... و حالا سید حسن و سید یاسر ......، حسین جنتی او را در رابطه با فروش جزوه محلقات توضیح المسائل حضرت امام (ره)در قم دستگیر و به زندان می افتد . ابتدا پای درس و بحث آقای عسگر اولادی می نشست . پس از مدتی آزاد می شود . بر اثر اعترافات  وحید افراخته دوباره دستگیر و در زندان جذب سازمان مجاهدین  خلق می گردد و با گرایش مارکسیستی به فعالیت خود ادامه می دهد . پس اعلام مبارزه مسلحانه در خانه تیمی اصفهان محاصره می گردد ، خود را از پنجره به بیرون پرتاب می کند و کشته می شود . حسن لاهوتی : او از روحانیون بود که از سال 1342 با شروع نهضت امام (ره) مبارزه خود را شروع و در سال 54 به شدت شکنجه شد . عضو سازمان مجاهدین خلق بود ولی با تغییر ایدئولوژی سازمان با آن مخالفت کرد و حکم به نجاست آن ها داد . در تاریخ 6/8/60 به دلیل سکته قلبی درگذشت . وحید لاهوتی فرزند آیت الله حسن لاهوتی در جوانی شروع به مبارزه کرد و سخت مورد شکنجه قرار گرفت او در زندان جذب سازمان مجاهدین خلق شد و پس از پیروزی انقلاب در مقابل انقلاب قرار گرفت و دستگیر و در بیمارستان بستری و خود را از تخت پایین انداخت و مرد . حمید و سعید لاهوتی داماد ، هاشمی رفسنجانی بودند . رشید حسنی فرزند آیت الله حسنی نماینده امام (ره) و امام جمعه ارومیه بود . او پس از پیروزی انقلاب ناگهان جذب سازمان فدائیان خلق می شود . او در تهران و تبریز محاکمه و به اعدام محکوم می شود و بلافاصله اعدام می گردد . در جریان بلوای منافقین در خرداد سال 1360 عده ی زیادی از منافقین دستگیر می شوند . دو پسر آیت الله محمد گیلانی هم از جمله آن ها بودند و آیت الله خود آن ها را محاکمه و حکم اعدام را صادر و اجرا می کند . آقازاده های منحرف اقتصادی که در دوره ی سازندگی وارد ساخت و ساز و سایر زیر ساخت های اقتصادی کشور که در دوره ی جنگ ویران شده بود ، شدند . و کارهای آن ها جنبه ی محرمانه پیدا کرد ولی مردم جامعه همه اطلاع داشتند . نمونه ی آن ها دست یازی به صنعت نفت و انرژی بود که گاز ایران را به قیمت ناچیزی به مدت 25 سال فروختند به کشور امارات که از قرارداد دارسی هم بدتر بود . هنوز هم نفت برای آقازاده ها طعم دیگری دارد .

آقازاده های فرهنگی :استفاده نابجا و سوء استفاده فرزندان چهره های متفکر از اعتبار و حیثیت پدران خود و القای مواضع شخصی و بعضا کاملا متعارض با اندیشه ناب پدران از سوی فرزندان . آقا زاده های رانت خوار ، همه احاد جامعه کاملا می شناسند . به طوری که حیثیت خانوادگی را در بازار سیاست ، چوب حراج زده اند . پیراهن شان از جلو پاره شده است و اعتباری نزد مردم مسلمان کشور ندارند . خود در انتخابات رای نمی آورند و از هر کسی هم حمایت کنند ، رای نخواهند آورد. آنگاه پیراهن عثمان بالا نیزه می کنند که در انتخابات «تقلب» شده است . چهره ی عثمانی هم دارند .

مکافات انحراف : سازمان مجاهدین خلق که بعد ها منافقین لقب گرفت در سال 1344 توسط «محمد حنیف نژاد» تاسیس شد . او فردی مسلمان و ناانگیزه بود . سازمان در سال 1350 توسط ساواک شناسایی و مورد هجوم قرار گرفت و افراد آن دستگیر شدند ، ولی دو تن از اعضا به کمک ساواک در بیرون از زندان ، مشی مارکسیستی انتخاب کرده و فعالیت خود را ادامه دادند به گونه ای که ساواک می خواست .پس از پیروزی انقلاب ، سازمان گسترده و با هوا داران انبوه ، وارد فاز جدید با رهبری جدید شد . در 30 خرداد سال 1360 اسلحه به روی نظام کشید ، به طوری که اولین رئیس جمهور منتخب مردم ایران را در افکار و عقاید خود استحاله کرد و به جنگ افروزی پرداخت به طوری که 65 هزار نفر از مردم عادی تا بلاترین مسئولین نظام را ترور و شهید کرد .

- مرجعیت تراشی سازمان ها و گروها : کسانی که خود ، هیچ اعتقادی به مرجع دینی ندارند . جهت فریب افکار عمومی و مقابله ی با مراجع تقلید دینی ، اقدام به مرجعیت تراشی سیاسی دینی کردند .

یوسف صانعی می گوید: «من به عنوان یک مسئله شرعی می گویم که تخلف از فرمان آیت الله خامنه ای گناه و معصیتی است بزرگ و رد بر او ، رد بر امام صادق (ع) و  رد امام صادق (ع) بر رد رسول الله (ص)و رد بر رسول الله (ص) رد بر الله و موجب خروج از ولایت الله و ورود به ولایت شیطان است و اما حفظ و تقویت آیت الله خامنه ای هر چه بیشتر تایید ولایت و تقویت شود . اسلام و انقلاب اسلامی و حوزه های علیمه و فقه و قرآن تقویت شده است .»

حالا آقای صانعی را چه شده است که در کنار آیت الله منتظری ، شخص مطرود امام (ره) قرار گرفته ، هیچ و خود از همه چیز پیچید . آیا او مصداق روایت عمر ابن حنظله قرار گرفته و با خروج از ولایت الله ، و رد به ولایت .... ؟! در سال 1373 پس از درگذشت آیت الله اراکی جامعه مدرسین حوزه ی علمیه قم فهرستی از نام مراجع منتشر کرد که نامی از صانعی نبود .

انحرافات نخبگان و خواص انقلاب اسلامی :

خواصی که نطفه شان در انقلاب اسلامی بسته شده و متولد شدند ، رشد کردند ، بزرگ شدند و شدند ، خواص جامعه اسلامی ، به مرور یکی یکی ، گروه گروه ، رد بر ولایت آقای خامنه ای که رد بر الله وموجب خروج از الله و ورود به ولایت شیطان است . به دامن شیطان پناهنده شدند و حقوق بگیر دولت استعماری انگلیس که جنایات اش در ایران بر کسی پوشیده نیست ، حتی به دامن صهیونیست ها غلتیدند ،رژیم اسرائیل چقدر به اینها امیدوار است ! جالب است ، یکی از این خواص ، اقرار کرده ومی گوید :«لاجوردی به من گفت ، شما از رجوی هم خطرناک ترید.» چون بهزاد نبوی (حجاریان) برای جلوگیری از اعدام «سعادتی» دائما توصیه می کرد . جالب است ، پس از گذشت چند سال سازمان مجاهدین انقلاب دوباره همان سازمان مجاهدین خلق شد و با همان مرام مارکسیستی .

- کودتا ی نقاب :این کودتا در نوژه نطفه اش بسته شده بود . حرکتی که از طرف ارتشی های وفادار به نظام شاه بود . این گروه با حمایت سران ارتش که به پاریس ، امریکا و ترکیه فرار کرده بودند و از طریق برخی افراد که سر پل شده بودند ، توانستند شبکه ای در داخل ارتش تشکیل و درست کنند برای اجرای این کودتا برخی از یگان های ارتش مانند تیپ 2 زرهی دزفول ، به ویژه تیپ 23 نوهد که کلاه سبزهای ایران قبل از انقلاب بودند و در جنگ ظفار و کردستان عراق عملیات کرده بودند ، سازماندهی شده بودند . قرار بود ، بیت امام (ره) در جماران ، مجلس شورای اسلامی و دفتر ریاست جمهوری بمباران شود . شب قبل از کودتا یکی از خلبانان که قرار بود بیت امام را بمباران کند به اصرار زیاد مادرش که اتفاقی از جریان خبردار شده بود، خدمت آقای خامنه ای می رسد و جریان را شرح می دهد و اعتراف می کند . ایشان نیز سریعا محسن رضایی را با خبر می کند . ساعت 12 شب بود ، فقط 6 ساعت وقت بود تا عملیات خنثی شود . همان شب اطلاعات و سپاه را بسیج کردند و به سمت پایگاه نوژه حرکت کردند . زودتر از کودتا چیان به پایگاه رسیدند و کودتا خنثی شد. در همه ی این توطئه ها ردپای امریکا دیده می شود . حالا سران فتنه سبز که خواص انقلابند ، دل در گرو عشق امریکایی ها بسته اند!

- شخصی سازی با شعار خصوصی سازی :

بخشی از نابسامانی جامعه ما، بعد از جنگ به ساختار اقتصادی کشور بر می گردد . اقتصادی که قبل از انقلاب صد در صد متکی به غرب بود . بخشی بعدی که در دوره سازندگی آغاز شد و آن رویکرد جدید به تقویت مدیران از لحاظ مسائل مادی و معیشتی ، بود که زمینه ی ثروت اندوزی و شکل گیری طبقه جدید را فراهم آورد . مثلا ، 56 شرکت سازمان صنایع به صورت مذاکره فروخته شد . قیمت گذاری اولیه به وسیله افرادی صورت گرفت که خود در مرحله ی بعدی خریدار بودند . مدیر در کمیسیون قیمت را مشخص می کرد و در مرحله ی بعدی همین مدیر در نقش بخش خصوصی ، شرکت را می خرید . صاحبان همین شرکت ها ، سرمایه ای برای خرید نداشتند ، لذا از وام واعتبارات کلان بانک ها با نفوذ ی که داشتند استفاده می کردند . مسئله بعدی اختفای اطلاعات بود . مسئله ای که زمینه های نامشروع را در جامعه ما بخصوص در سازمان ها و مراکز تصمیم گیری باب کرد وعاملی برای به یغما بردن ثروت های بادآورده برای گروهی خاص شد .

-نفوذ لیبرالیزم نو در دوره ی سازندگی :

در دوره ی بعد از پیروزی انقلاب و تا پایان جنگ تحمیلی یک گفتمان در میان مسئولین و تا سطح  پایین جامعه حاکم بود و آن گفتمان انقلاب اسلامی بود که گفتمان رسمی کشور و انقلاب که ناشی از تفکر حضرت امام (ره) بود ،محسوب می شد اما در لایه های زیرین این گفتمان ، گفتمانی وجود داشت که تفکر لیبرالیزم نو را تبلیغ می کرد . لیبرالزیم سکولار و ضددین ، منکر پیامبر و قرآن به عنوان کتاب آسمانی و معصوم نبودن امامان (ع)و انکار امام زمان (ع) . این گفتمان در نظریه های دکتر سروش ارائه می شد و توسط افرادی چون، علی رضا جلایی پور، ماشالله شمس الواعظین ، محسن سازگارا ، سید مرتضی مردی ها تعمیم داده می شد . این تفکر دنباله ی عقیده ی مهدی بازرگان بود و ادامه ی آن دامی شد که سران فتنه در آن گرفتار آمدند . سران این تفکر و گفتمان همگی اکنون عمله ی کشورهای استعمارگر هستند و به مردم کشورشان در روز روشن خیانت می کنند .

با کمی دقت و تفکر ملاحظه می کنید که هر یک از توطئه ها در هر کشوری اتفاق می افتاد ، بساط دولت آن کشور را در هم می پیچد . ولی دعاهای  این مردم سلمان و ولایی و توکل آن ها به خدا و توسل شان به ائمه (ع)همه ی این دسیسه ها را خنثی کرد . «خدایا ! خدایا! تا انقلاب مهدی (ع) این نهضت را نگهدار»و یا«جنگ ،جنگ تا پیروزی.» مخصوصا در کنار این دعاها ، پایداری ومقاومت و صبر و صبور ، دعایی سر داده شده که کمتر به اثرات آن توجه شده است . «خدایا! دشمنان ما را به هم مشغول کن.» بعد از پایان جنگ تحمیلی باز هم با اشاره ی امریکا ، صدام به کویت حمله کرد . اگر به کتاب «ضربت متقابل» رجوع کنید ، خواهید دید در دوران جنگ تحمیلی چه مقدار تجهیزات سنگین و سبک از طریق کویت به عراق ارسال شد و چه مبلغ دلار نفتی به جنگ افروزی و نابودی انقلاب اسلامی به بانک های عراق تزریق شد . کویت طی مدت 24 ساعت فتح شد و سران کویت فرار کردند . زمانی نگذشت که در داخل خاک کویت ، امریکا با عراق وارد جنگ شد . ناگهان ، بعد از اتمام جنگ ، دشمنان، با هم مشغول شدند و بلافاصله امریکا به عراق حمله کرد . امیدوارم باز هم بتوانیم به این مقوله بپردازیم . ضمن آن که تقاضا دارم و دعوت می کنم بیشتر به این مبحث پرداخته گردد .



نوشته شده توسط حسن پور منصوری 89/7/15:: 1:13 عصر     |     () نظر

گردشگرانی که به شهرستان رامسر ، مسافرت می کنند ، اماکن دیدنی ، فقط سواحل دریا، کاخ موزه، آبگرم معدنی ، پارک جنگلی صفارود ، دالخانی ، تله کابین و یا جواهرده نیست .

باور نمی کنید ، توی رامسر روستاهایی است خیلی دیدنی و جالب مثل :

پُتَک ـ اَربَکلهِ ـ کلک ـ پس کلک ـ واچکلایه ـ گاورمک ـ کنارو ـ گرسماسر و خیلی جاهای دیگر ، از مردم رامسر بپرسید .......


کلمات کلیدی: رامسر، روستا، دیدنی


نوشته شده توسط حسن پور منصوری 89/7/2:: 10:27 صبح     |     () نظر

ـ مسئولین با کسانی که در رفع تو قیف کشتی حامل سوخت قاچاق دست داشتند ، چه کردند؟!!

شاید ، کارت سوخت شان را دیشب شارژکردند تا جلوتر از مأمورین دولت ، فرار کنند و یا مثل گذشته ، پست های بالاتر داده اند .....

چندین سال گذشته ، کارمندی توی شهر ما ، در فروش املاک و صدور مدارک ، رشوه می گرفت . خواستند تنبیه اش کنند ، فرستادنش جنوب . بعد از مدتی که مرخصی آمد گفت :

اینجا زمین های 200 تا 500 متر مربعی معامله می شد در حالی که الان ، آن جا ، دوهکتاری ، پنج هکتاری معامله می کنیم . شما که اهل حساب و کتاب هستید ، ملاحظه کنید ، سودش چقدر

بالاست !

**********

ـ آقای رئیس جمهور در نیویورک یک تنه به جنگ رسانه های غربی رفته است . الحق و انصاف خوب هم جنگیده ، دست اش درد نکند . ایشان در مصاحبه هایشان لیست 53 نفری از زنان منتظر

اعدام امریکایی را تحویل خبرنگاران و گزارش گران دادند ، تا اینقدر دم از حقوق بشر نزنند . انتظار داریم وقتی به تهران برگشتند ، لیست 86 نفره آقازاده هایی که به بیت المال دست درازی کردند و

وام های کلان گرفتند و پس ندادند و نمی دهند را به رسانه بدهند . انشاءالله .  

**********

ـ در انتقاد از عملکرد سه قوه ، خیلی جالب است ، بیشترین منتقد از درون قوا است البته نسبت به همدیگر ، فقط نوک انگشت «نشانه» انتقاد به سمت مردم است . چرا؟!!

 



نوشته شده توسط حسن پور منصوری 89/7/2:: 10:21 صبح     |     () نظر
اصلا و ابدا راضی نبودم وارد مسائل سیاسی شوم . چون فاصله ی بین حق و باطل به اندازه تار مویی است که تشخیص بین حق و باطل را بسیار مشکل کرده است حق و باطل با هم مخلوط شده اند ، یا مخلوط کرده اند . این درهم آمیزگان هم شخصیت آدم هاست هم نوع سخن گفتن شان. ولی امروز ولی امر مسلمین فصل الخطاب است .معتقدم ، هرکسی بعد از انقلاب اسلامی ، پیرو ولایت فقیه است و از ولی امر مسلمین حمایت می کند در هر برهه از زمان می زیست پیرو پیامبر و معصوم زمان خودش بود و هر کسی ، عناد و دشمنی می ورزید، دشمن پیامبرمعصوم زمان خود بود . کسی که به این اصل اعتقاد داشته باشد دیگر نمی تواند بگوید که حق و باطل مخلوط شده و قابل تفکیک نیست و اقدام به قانون گریزی نماید .  

اما در رابطه با هتک حرمت به قرآن ، انبیا و معصومین سکوت را جایز ندانسته ام ، چون اعتقاد دارم ،عنصر و عناصر هتاک را نباید در خارج از کشور جستجو کرد . کجا ، در دوران گذشته کسی به خودش جرأت می داد به کتب آسمانی و یا پیامبران الهی ادیان الهی توهین کند؟ حتی مجسمه هایی که می ساختند و نقاشی هایی که می کشیدند ، همه پوشیده و با حفظ حرمت بود ، ولی امروز گستاخی به حد و اندازه ای رسیده که کتاب الهی و آسمانی بیش از یک میلیارد مسلمان را به آتش می کشند ، فکر می کنید این گستاخی از کجا سرچشمه گرفته است؟!

وقتی عوامل فتنه در سال گذشته مسجد و قرآن را در تهران به آتش کشیدند ، سران فتنه سکوت کردند و مسئولین کشور فقط به اطلاع رسانی و محکوم کردن اکنتفا کردن و یا در روز عاشورا امام معصوم و عزاداران بی حرمتی شد باز هم سکوت بود  و سکوت و عنصری ناپاک در مصاحبه با رادیو هلند قرآن را ساخته ذهن و فکر رسول خدا (ص) اعلام می کند و یا عنصر دیگری در اتاق فکر لندن در مصاحبه با فرستنده صهیونیستی لندن ، منکر وجود امام زمان (عج) می شود و مسئولین باز هم سکوت و سکوت و سکوت می کنند و یا شخصی می آید به نیابت از همه مردم ایران صهیونیست دوستی را با یهودی دوستی اشتباه می گیرد و ما را دوست یهودی های اسرائیل اعلام می کند و باز هم ..... و قرآن را با ساز و نقاره به جایگاه هدایت می کنند و کک کسی هم نمی گزد .

چرا دنبال محکوم کردن کشیش امریکایی و سران امریکا و اسرائیل می گردیم ، ودر مقابل این همه بی حرمتی درونی و سکوت سران فتنه و همراهی رئیس تشخصی مصلحت نظام با آن ها که «مردان خداجو» اعلام شدند ، رشد کردند و بزرگ شدند ، این قدر بی شرم و حیا می شوند که به همه مقدسات مردم توهین می کنند و مسئولین سکوت .... چه انتظاری از صهیونیست ها دارید که همیشه ی تاریخ دشمن اسلام و مسلمین بودند ؟

اجازه بدهید مردم ، خود کار را یکسره کنند و ریشه ی اهانت کنندگان در کشور حبل المتین و عترت ، قطع و خشکانده شود .

کلمات کلیدی: قرآن، سران فتنه، صهیونیست


نوشته شده توسط حسن پور منصوری 89/6/31:: 12:30 صبح     |     () نظر

شهرداری شهر ما به تعدادی افراد که سابقه ژمناستیک دارند ، نیازمند است . این افراد باید بتوانند ، دست و پا و لب لوچه شان را خوب بپیچانند و سر چهار راه ها اقدام به «گدایی»نمایند و برای مسافرین اسپند دود کنند تا وقتی که گران می خرند و گران می خورند ، چشم زخم نخورند .

گاو را ول نکنید !

گاو شاخ دارد و عقل ندارد

باغ سبزه دارد

                 درخت دارد 

                                  درخت شاخه دارد

                                                            برگ دارد و شکوفه دارد

گاو شاخ دارد و عقل ندارد

                      سبزه می چرد

                                    شاخه می شکند و شکوفه می خورد

درون باغ وجود است

باغ درون سبزه دارد

                    درخت دارد

                                درخت شاخه دارد و شکوفه دارد

نفس اماره ، گاو درون است

گاو درون شاخ دارد و عقل ندارد .

سبزه می چرد و ایمان می برد

شاخه می شکند و عقل ضایع می کند

شاخ گاو درون بشکند

یا اینکه «شکله اش»(1) کنید

تا اینکه ایمان نبرد و عقل ضایع نکند

1ـ شکله ، طنابی که از شاخ گاو به دست و پاهایش می بندند .تارهای نامرئی که انسان می تواند به دست و شاخ گاو بزند

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن پور منصوری 89/6/29:: 11:58 عصر     |     () نظر

در یکی از جایی گاه های سوخت شهر ما ، به جای بنزین ، «هوا» می فروشند .

چند روز پیش 25 لیتر سوخت در باک ماشین ام ریختم . پس از طی مسافت 5 کیلومتر ، آمپر ، نصف 25 لیتر را نشان می داد .

هوا نباید این قدر گران باشد!

البتهدر شهر ماعجیب نیست، چون همه چیز گران است .


کلمات کلیدی: هوا، بنزنین


نوشته شده توسط حسن پور منصوری 89/6/25:: 11:13 صبح     |     () نظر

کلنگ توسعه در استان مازندران شکسته شد . ولی گرد و غبار تن کلنگ زنان سایر استان های کشور در استان سرسبز مازندران تکانده می شود و خستگی شان را در اینجا ، بدر می کنند .

در سالهای خیلی پیش ، وقتی شالی ها را در «خرمن سرا» با اسب خرمن می کردند ، همسایه ما مرحوم «کربلایی شیخ علی» اسبی داشت و باغی بزرگ ، غروب ها ، پالان را از شانه اسب بر

می داشت و حیوان را توی باغ رها می کرد ، اما اسب بیچاره صبح ها عرق کرده و خسته به خرمن سرا ، برای خرمن شری برده می شد ، ولی از بس خسته بود ، توان خرمن شری نداشت .

بالاخره تصمیم گرفتند ، آدم سوارکار شبانه را دستگیر کنند . پوست گوسفند قیر اندود کردند و انداختند روی شانه اسب و سفت بستند ، شب رها کردند توی باغ . صبح دیدند ، جنی بر شانه ی

اسب سوار است .......

این موضوع چه ربطی به مسئولین استان و مسئله توسعه دارد !؟ خدا خودش رحم کند !

 به چه دلیل طرح های مصوب سفر استانی مقام معظم رهبری و رئیس جمهور تاکنون اجرایی نشده است ؟


کلمات کلیدی: کلنگ، توسعه، جن


نوشته شده توسط حسن پور منصوری 89/6/24:: 7:51 عصر     |     () نظر

هنوز دور موتور ماشین نایستاده بود که ، شاخ شمشاد جلوی در ماشین سبز شد، عین سرو، قلم اش روی کاغذ لغزید و گفت : سیصد تومن !

پرسیدم : منی چند؟

خم شد و نگاهم کرد و گفت: مثل اینکه تازه اومدی ؟

گفتم: تو و آقای شهردار تازه اومدین ، من که سال هاست اینجا زندگی می کنم .

قبض را گرفت جلوی رویم ، بالاخره دردسرتان ندهم ، یک روزنامه 500 تومن برایم آب خورد . نوش جان آقای شهردار !ببخشید ، نوش جان شهرداری ... می دونستید ، ساختمان شهرداری رامسر ، روی قبرستان بناشده است . پس به نیت اموات ....

 


کلمات کلیدی: رامسر، شهرداری، روزنامه


نوشته شده توسط حسن پور منصوری 89/6/20:: 8:2 عصر     |     () نظر

«من» از سلوکیان جاده ی سبز جواهرده هستم که دست رد بر سینه ی «سلوکیان» اسنکدر رزایل زده ام

عصر زادی هستم ، هنگامی که مادرم ، مژه های شالی را در شالیزار «عشق» می نشاند ، شالی ها ، پلک می زدند ، دست هایش خمیازه می کشید و پاهایش درون آب ، عطسه می زدند ، آنگاه بود که من زاده شدم. نسیم سبز بهاری «هلانه»ام را با دستان سبزش زیر درخت «ازگیل» باغ چای می جنباند . مادرم همراه با زناکان و دخترکان در زایشگاه و هلانه زمین با سر انگشتان سبزشان غنچه های سبز چای را نوازش می دادند . من لحظه به لحظه بزرک و بزرگ تر و مرد می شدم  .

من از نسل «آماردم» که پدرم ، میانه اش با «پارتی » بازی پارت ها و مادیگرایی ، «مادها» جور نبود واشک ، «اشکانیان» را در آورد . وقتی «وژک» را نظاره گرم ، «کوروش» را می ستایم در حالی که «کور» وش نیستم . چون کشور وجودم «عاشوراییان» است و پایتخت آن «نینوا» ، جایی که خط سرخ ، خط مقدس خون ، حاشیه فرات را گلگون کرد و این اولین خطی بود که خط میخی و خط پهلوی و دیگر خط ها را می توان با آن خواند و نوشت . تمدن من و کشورم با این خط نوشته شده است .

هوس «آریایی» آریا مهری در سر ندارم . هنگامی که «کمبوجیه» قنایم کشور مصر را پیشکش کرد ما برای پرورش گل «محمدی» کمبود بودجه نداشتیم . من «بزرگمهر» وجودم را وزیر «انوشیروان» نخواهم کرد ، حتی اگر او کاخ مدائن را بسازد و «انطاکیه»قلبم را به آتش بکشد و« اردشیر درازدست » به قلب ولایی ام دست درازی کند. پرواز می کنم با بال سبز مهدویت ، سرخ کربلایت و زره ، ولایت ، هرگز تحت فشار کراسوس و سوروس ، انبار اندیشه ام را به پایبوسی «افشاریه» نخواهم فرستاد .

من از محله ی جواهرده هستم ، محله ی سبز طبیعت ، اندیشه ام سبز است ، نگاهم سبز ، من مردی «آماردی» هستم . مردی به سختی «سرخ تله کش» به آرامی «بازرش» به گوارایی «چشمه علی».

من آریایی نیستم که« آرا »یم را ارزان بفروشم و پاسداران شرف و عزت نفسم را به خاک و خون بکشند .

قلم ، سلاح من است ، چرا همراه با «اهل بیت مهتاب» بت های کفر را نشکنم و با «عطر گل یاس» ، «بغض گل» را معطر نکنم ، «عروس فرانسوی» را در «جهنم سبز» به پای «زیبای بد» قربانی نکنم وقتی که باب «ولایت»مرا به سروستان «محبت» می رساند؟ ! وقتی که عشق سرچشمه جوشان است و حلاوت اش پایان ناپذیر . دلم «صد دروازه » نیست که پای هر فتنه ای ، آن را گلباران کند ، دلم ، گلستان آتش ابراهیمی است ، حتی اگر فرعون با سیخ صلیب بر تشت موسی ، جگر ذلیخا را کباب کند تا دست از توحید بردارد . وقتی «همسایگان آفتاب » می تواند یخ «صدامی» را آب کند ،چرا من به «شهدای شهرم» تعظیم نکنم و هر عصر پنجشنبه درمزار  مسجد آدینه به پایبوسی شان نروم ؟ می روم ، حتی سینه خیز .

سماموس  را می بینم همراه با «شاه سید یحیی » به پایبوسی ، «نینوا» آمده است در حالی که پرنده هایش «اروپا» را نشانه رفته است  تا با دست های «عباس»، دستِ دراز تجاوز را قلم کند و اندیشه سلطه را با اندیشه نیک ، کردار نیک ، و گفتار نیک ، کفتار سلطه را درهم بکوبد . من از «تاریخ» می آیم از تاریخ شش هزارساله قبل از میلاد ، قبل از افلاطون ، با کوله باری از تمدن و فلسفه ی سبز که اسکندر رذایل بی تمدن آن را به آتش کشید ، ولی آتش فره ی آن در دلم آتشکده توحید ساخته است که خاموشی نمی شناسد و زبانه اش وجود فرزاندان یعقوب را در «سوماریا» و «جودیا» خواهد سوزاند



نوشته شده توسط حسن پور منصوری 89/6/18:: 9:26 عصر     |     () نظر
   1   2      >